سارا سارا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

سارا

چه زود گذشت این چند سال ...

انگار همین دیروز که نه! همین چند هفته قبل باشد! اولین باری که به دنیای مجازی با این سبک و سیاق وارد می شوی یا شاید هم اول باری که  به چشم خریدارانه نگاهش می کنی ، فکر می کنی که وبلاگ خوانی و وبلاگ نویسی شاید یک سرگرمی تازه باشد درحد چک کردن ایمیلهای روزانه! ... بعد تر که روابط و وابستگی ها در این عرصه از دنیای مجازی به دنیای واقعی کشانده می شود و اختصاص بخش اعظمی از حضور در دنیای اینترنت! فکر می کنی که شاید عطشی زود گذر باشد که با گذشت زمان کمرنگ می شود که نشد! ... به سال که می رسد می گویی عادت هر روزه ای است که شاید بد نباشد افساری و مهاری بر آن زده شود محض احتیاط و منباب دوراندیشی! ... واکنون که در آستانه 3 سالگی این خانه کوچک و پهناو...
19 آذر 1391

تولدت مبارک...( با 40 رو تاخیر این رو برای خوانندگان محبوبم می نویسم)

چه زود گذشت عصرهای قشنگی که بی خیال و فارغ از دغدغه های امروز و فردا گاه و بیگاه دور هم جمع می شدیم و گل می گفتیم و گل می شنیدم! ... اونوقتها که به درز دیواروجنبیدن پشه هم میخندیدیم!  ... اونروزها که فقط جزوء و کتاب با همدیگه رد و بدل می کردیم و همش نقل دانشگاه بود و درس وکتاب ... یادش به خیر صبح های زودی که قرار کوه میگذاشتیم ... چه خوش گذشت مسافرتهای کوتاه مجردی که همش کرکر خنده بود و بی خبری! ... ما بودیم و یک دنیا آرزو و یک راه دور ودراز پیش رو که تویش فقط دغدغه خودمون بود و بس ! ... دوست ندارم بگم ما دیگه اون آدمها نیستیم یا زندگی دیگه به اون قشنگی نیست! ... دلم نمی خواد فکر کنم تو روزمرگی غرق شدیم! ... اما کاش اینهمه خوشی اینقدر ...
19 آذر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سارا می باشد